یکشنبه, 28 شهریور 1395 00:33

هوای تمیز بزرگترین معجزه است

 

 

یکی از بحث هایی که همیشه مطرح می شود ارتباط بین علم ساینس و دین است. اگر از دعوای تاریخی کلیسا و علم ساینس در دوران رنسانس بگذریم به یک نکته ی جالب می رسیم. دینداران عموما اعتقاد دارند که علم ساینس در بطن کتب الهی و احکام دینی نهفته است فقط چون ما توجه نداشتیم و نداریم نمی توانیم آنها را استخراج کنیم.  شواهد زیادی از علم ساینس را از کتب دینی خود استخراج می کنند و بر می شمارند. واقعا هم درست هستند و در بسیاری از کتب آسمانی موارد مشابهی از علم ساینس مطرح است. اما نکته ی زیبای داستان در این است که اهل دین نمی توانند قبل از علم ساینس نتایج را استخراج کنند! علت این امر به رسالت کتب دینی برمی گردد.

 

                                                                                                                                                                                                          IMG11291116 mohamadivand

 

                                                                                                                                                                                                                    شکافته شدن دریای نیل - ماجرای رهایی قوم بنی اسراییل- قسمتی از فیلم ده فرمان ساخته ی سیسیل  بدومیل-1956

 

اگر پیامبران در قالب دانشمندان و مخترعین و مکتشفین بودند و ادعای علم ساینس داشتند ، بالاخره باید چیزی از ابداعات و اختراعات علمی به نام آنها تمام می شد. اما اینطور نیست! هیچ پیامبری نیامده است که ادعای ابداع و اختراع داشته باشد زیرا در آن صورت معجزات و کتاب الهی او نیز خلط مبحث با توانایی علمی او می شد و جریان رسالت و پیامبری او از بین می رفت. قران کریم در داستان حضرت موسی در سوره ی مبارکه ی طه  آیه ی 88 ماجرای فردی به نام سامری را بیان می کند که در نبود حضرت موسی (ع) با ابداع و اختراع ، گوساله ای ساخته بود که صدای خاص شگفت انگیزی از خود در می آورد و مردم را به اطاعت از خود واداشته بود. حضرت موسی (ع) از او پرسید چرا این کار را کردی و مردم را با گوساله ی شگفت انگیزت از پرستش خدا باز داشتی؟ سامری اشاره کرد که من به دانش و آگاهی خاصی دست یافتم که مردم نرسیدند و احساس کردم می توانم جا  پای رسولان و پیامبران بگذارم. حضرت موسی ( ع) اختراع علمی  او را آتش زد و به دریا ریخت. این کار پیامبران بر این اساس بود تا مسیر علم و دین روی هم نیفتد و هر کسی به صرف داشتن توانمندی علمی ، مدعی دین الهی نشود. بنابراین ما با خیال راحت می توانیم بگوییم ، اگرچه مشترکات دینی و علم ساینس در توصیف پدیده های طبیعی فراوان هستند ، ولی هدف دین علم ساینس نبوده است. هدف علم ساینس هم دین نیست. علم ساینس در دست افراد تبه کار حتی از نوع مذهبی  بسیار خطرناک است و می تواند به مردم آسیب برساند و مورد تایید دین نیست.

 

 

 

                                                                                                                                     669px-Solvay_conference_1922 mohamadivand

                                                                      دانشمندان جریان علم را در مرزهایی از خلاقیت و نوآوری پیش می برند که گاه برای مردم شبیه معجزه بنظر می رسد. تولید برق از  حرکت یک تکه سیم مسی و یک آهن ربا؟؟؟؟؟ خیلی عجیب است!!!!!

 

دین دنبال تجربه و فراتجربه است. دین دنبال حس و فراحس است. دین دنبال علم و فراعلم است. دین دنبال ماده و فراماده است. دین در تلاش است بگوید ، پشت این دنیای مادی چیزی حس کردنی باید باشد تا این دنیا معنا دارتر شود. کار علم شناسایی دنیای ماده است. دست علم از فراعلم و دین کوتاه است. علم باید ببیند ، آزمایش کند ، اندازه گیری کند و بر پایه ی مشاهدات قبلی باشد تا بپذیرد. مشترکات علمی هم زودگذر هستند. امروز به فلان پدیده ی علمی به عنوان معجزه ی کتاب دینی استناد می کنیم ، فردا این پدیده تغییر می کند و استدلال علمی اش را کنار می گذارند. وانگهی مگر چقدر از ابداعات و اختراعات و اکتشافات و فرمول ها در کتب دینی تصریح شده است؟  نمی توانیم به مردم دروغ بگوییم و بگوییم تفسیر آن اشتباه شد تفسیر جدید این نظریه ی جدید  است. به جای بازی کردن با ذهن مردم بگذاریم دین و علم هر کدام راه خودشان را بروند. به یقین هر دو در جاهای خوبی بدون نیاز به فشار ما ، خودشان به تایید یکدیگر می رسند. متاسفانه بیشتر تاکید از سوی برخی دین باوران است تا کسی اصول دینی آنها را کم ارزش نداند و در سال های اخیر علم زدگی برخی اهل دین بالا گرفته است. باید به دین باوران بگوییم اصول دینی شما کم ارزش نیست که با تایید علم ساینس معتبرتر شود. بنابراین این تلاش بیشتر از پیش دین را سخیف می کند. خود دین دنبال تایید علم ساینس نیست ولی دینداران دلشان مستحکم نمی شود و باور نمی کنند و فکر می کنند نکند خبری پشت قصه باشد.خداوند  داستان حضرت ابراهیم (ع) در زنده شدن مردگان پس از مرگ را نمونه ای از این تاییدات آورده  است که به ما نشان می دهد خداوند در انجام امر خویش فراتر از ابزار و اسباب علمی  مادی است ولی مشیت خویش را در جهان مادی بر ترتیب و تقدم و رعایت اصول مادی دنبال می کند و مانند برخی  دینداران دنبال تایید دین و وجود خودش در کارهای خارق العاده نیست.

 

                                                                                           160106131642-black-hole-3-exlarge-169 mohamadivand

 

                                                                        این که ما ذره ای غبار در میان میلیاردها کهکشان کیهان هستیم ، بزرگترین روش نابود کردن کبر و نخوت و غرور است. البته مغرورانه می دانیم که ما اون وسطها یه جایی هنوز هستیم و نفس می کشیم !!!!

 

اتفاقا خود خداوند همین گردش روز و شب و فصل ها و طبیعت را خارق العاده می داند و آنهایی که آلودگی شهرهای بزرگ مثل تهران ، اصفهان و اراک و اهواز را دیده باشند می دانند که همین هوای سالم شگفت انگیزتر از ماری است که از عصای حضرت موسی (ع) به وجود آمد. شما به دین خود باشید ، اهل علم هم به دین و کیش خود . تاریخ علم هزاران ساله ی تمدن اروپایی و اسلامی نشان می دهد که  تکفیر و ارتداد اهل علم و بالعکس ، تقصیر و تهمت زنی بر اهل دین دردی را از مردم دوا نمی کند. مردم دوست دارند خدایی داشته باشند که ابرقدرت باشد و با او راز و نیاز کنند. دانش علمی ساینس نمی تواند بغض فروخورده ی پدری را که فرزندش زیر آوار موشک لیزری مدفون است ، تسکین دهد. او به خدایی نیاز دارد که مالک روز جزاست و هر کسی را به قدر ذره ای ظلم کرده باشد جزا و به قدر ذره ای ثواب کرده باشد ، پاداش خواهد داد. علم ساینس ابزار مدیریت دنیای ماده است و هیچ راهی به روح الهی انسان ندارد. روح الهی انسان  این توانایی را دارد تا همفرکانس با همه ی ذرات جهان هستی خداوند را بخواهد و از او کمک بگیرد و کارهایی را که علم از توصیف آن عاجز است در دنیای مادی انجام دهد. دین فراتر از علم است ولی از بستر قوانین علم ساینس می گذرد و باید به این قوانین الهی تن دهیم  و خداوند هم با نماز و دعا از ما می خواهد تا حضور دین را در همه جا دنبال کنیم و به یاد او باشیم.

 

 

چکیده: چون در کشور ما اقتصاد مبتنی بر فیزیک نیست، با فعالیت های مهارتی مانند یک شیئ لوکس یا دست و پاگیر برخورد می کنیم. اگر ضرورت داشت که از اقتصاد مبتنی بر فیزیک در ایران ، زندگی مردم تامین شود ، با فعالیت های مهارتی و آزمایشگاهی فیزیک به شیوه ی کنونی برخورد نمی کردیم. هم اکنون در اتحادیه ی اروپا ، انگلستان ، آمریکا و بسیاری از کشورهای توسعه یافته اقتصاد مبتنی بر فیزیک به عنوان یک جریان اقتصادی اصلی دنبال می شود. علاوه بر تولید علم ساینس در قالب پروژه های علمی و تجاری ، محتوایی غیر از تدریس فیزیک به عنوان صنعت فیزیک مطرح است. این محتوا از طریق فعال شدن مهارت های فیزیک در صنعت و تجارت ایجاد می شود. گنجاندن سوالات مهارتی در آزمون ها و کنکور و تمرکز کمتر بر آزمون های تستی می تواند بخش های ضعیف سیستم آموزش فیزیک را تقویت کند.

کلمات کلیدی: انتفاع ، اقتصاد ، آموزش فیزیک ، چرخه ، مهارت ، اقتصاد مبتنی بر فیزیک

کدمقاله (PACS):.Di 01.40

 

151109134306-06-einstein-relativity-exlarge-169 mohamadivand

امروزه در جهان ، ساختن و راه اندازی و مدیریت یک رصدخانه جزو ثروت و درآمدملی اقتصاد مبتنی بر فیزیک است.

مقدمه

چالش ها و نوآوری های فیزیک یکی از برنامه های اصلی کشورهای توسعه یافته است. همواره یکی از سوالاتی که در طول سالیان سال با آن مواجه بودیم این بود که چرا با این همه فعالیت های متنوع در حوزه ی آموزش فیزیک ایران در طول سالهای گذشته تا کنون ، از برگزاری انواع همایش های علمی و آزمایشگاهی و انجمن ها تا طراحی انواع فعالیت های علمی و مسابقات آزمایشگاهی در سطح شهر ، تحولی آنچنان که باید و شاید در رشد آموزش فیزیک و حتی وضع معیشت معلمان فیزیک ایران رخ نمی دهد؟ مگر کشورهای دیگر چه کار می کنند؟ در بسیاری از کشورهای دنیا وضعیت آموزش فیزیک علاوه بر آموزش رسمی ، در بخش های مختلف صنعت نیز بسیار رشد کرده است و جزو ستون فقرات جامعه ی صنعتی شده است.

اما آموزش فیزیک در ایران کنونی ، دانشجویان و متخصصین فراوانی را در مشاغل مختلف به سوی خویش جذب می کند و متاسفانه آگاهانه حداکثر به کنکور ختم می شود و بعد کنکور دیپلم ، کنکور مدارک بالاتر منتظر شماست. اقتصاد کشور ما مبتنی بر فروش نفت و منابع طبیعی است. براساس جدول 113 حساب های ملی منتشره از سوی بانک مرکزی ایران در طول نه سال از 1375-1386 تراز خارجی واردات و صادرات ایران منفی بوده است[1]. نفت بعد از انقلاب از 13 دلار تا 110 دلار افزایش قیمت یافت. نفت 40 دلاری دولت با درآمدی 14 میلیارد دلاری در سال 94 در حدود 11 درصد درامدش به آموزش و پرورش و حدود 10هزار میلیارد تومان آن به آموزش عالی تخصیص داشت. بنابراین علیرغم تمام پول هایی که خرج این دو سازمان بزرگ می شود ، آن کار اساسی در کشور ما رخ نداده است که از ارزش افزوده ی علم و دانش یا کاربردها ، پول این وزارتخانه ها تامین شود و همگی هنوز سر سفره ی نفت نشسته ایم! سوال این است که چه کسانی باید اقتصاد مبتنی بر فیزیک را در ایران ایجاد کنند؟

چرا اقتصاد مبتنی بر آموزش فیزیک مهم است؟

برای پاسخ به این سوال بهتر است که کار خود را با چند سوال دیگر شروع کنیم: اصولا صنعت آموزش فیزیک ایران در کجای اقتصاد ایران تعریف شده است؟ آیا ما فیزیک آموختگان ، برای کنکورهای دانشگاه ها آموزش فیزیک میدهیم یا برای حرکت اقتصاد جامعه؟ منظور ما از تربیت متخصص فیزیک دقیقا چه جور فردی است؟ آیا او می تواند از علم فیزیک ، دانش نوین یا محصولی استخراج کند؟ آیا ما صادرات خارجی و تولیدات محصولات مبتنی بر فیزیک داریم؟ آیا کشورهای دیگر ، محصولات مبتنی بر فیزیک ما را می خرند؟ آیا وظیفه ی آموزش فیزیک ، ایجاد تحول در اقتصاد کشورهاست؟ آیا به تبع تحول در آموزش فیزیک و علوم ساینس ، اقتصاد کشورها نیز تغییر می کنند؟ آیا در طول 20 سال اخیر که اقتصاد کشورهایی مثل هند ، ترکیه ، مالزی ، چین ، تایلند و کره جنوبی در آسیا رشد کرده است ، اتفاقی در آموزش فیزیک و علوم ساینس آنها رخ داده است؟ آیا در ایران اقتصاد آموزش فیزیک داریم؟ فعالیت انتفاعی و فعالیت اقتصادی در آموزش فیزیک چگونه باید از هم متمایز شوند؟ چه فعالیت هایی بازار اقتصادی متخصصین آموزش فیزیک و فیزیک آموخته ها را تقویت می کند؟ چرا بنظر می رسد که انتفاع آموزش فیزیک ایران بیشتر از اقتصاد آموزش فیزیک ایران است؟

چرا آموزش فیزیک در ایران در دست شاخه ی مهندسی است نه متخصصین تعلیم و تربیت؟ چرا در ایران متخصصین آموزش علوم ساینس به ویژه متخصص آموزش فیزیک نداریم؟ آیا آزمون های کنکوری ملاک ارزیابی مهارت ها و تخصص فیزیک هستند؟ صنعت فیزیک ایران چرا تابحال به آموزش و پژوهش فیزیک نتوانسته جوش بخورد؟ اگر فعالیت های سفارشی نظامی و استراتژیک فیزیک را کنار بگذاریم ، مردم ما چقدر خودشان صنعت فیزیک تولید کرده اند؟ کی و چگونه بسترهای 250 هزار مقاله ی ISI ایرانیان به صنعت تبدیل خواهد شد؟ آیا فقط در حد درج در مجلات و ژورنال ها و کسب امتیاز و رتبه باقی خواهند ماند؟[2] چه کسانی باید پژوهش های موجود در کنفرانس های آموزش فیزیک را به صنعت تبدیل کنند؟ آیا با نگارش کتاب های جدید درسی اقتصاد آموزش فیزیک ایران متحول می شود؟ چقدر برای اقتصاد آموزش فیزیک ایران سرمایه گذاری شده است؟ بررسی هر کدام از این سوالات یک پژوهش ماندگار است و نفت ایران هم بالاخره یک روز تمام خواهد شد!

چرخه های اقتصادی مبتنی بر فیزیک در اروپا و برخی کشورها

در سال 2013 مرکز پژوهش های تجاری و اقتصادی جامعه ی فیزیکی اروپا به عنوان یک اجتماع علمی ، طی یک سند مندرج در اینترنت دو عدد خبرنامه ی رسمی را انتشار داد تا وضعیت چرخه های اقتصادی مبتنی بر فیزیک را در اروپا نشان دهد[3]. به همراه این گزارش ، یک گزارش تخصصی دیگری مربوط به انگلستان و کشورهای اطراف آن در حوزه ی فیزیک انتشار یافته است که برای جلوگیری از اطاله ی کلام خواننده را به مطالعه ی جداگانه ی آن دعوت می کنیم. این دو خبرنامه بر شواهد زیر دلالت دارند:

3.8 تریلون یورو سهم از حجم معاملات اقتصادی اروپا معادل با 15% کل این معاملات ناشی از فعالیت های مبتنی بر اقتصاد فیزیک است.

47 بیلیون یورو سهم هر ساله در طول بازه ی زمانی سالهای 2007-2010 ناشی از فعالیت های پژوهشی و توسعه ی آموزش فیزیک در اروپاست.سهم ارزش افزوده ی ناخالص (خرید- فروش = ارزش افزوده ی ناخالص) اروپا از فعالیت های مبتنی بر فیزیک است. 44.9 % از ارزش افزوده ی ناخالص اقتصاد اروپا از کارخانه ها و 50%باقی مانده بین مخابرات و اطلاعات و کارهای حرفه ای ، علمی ، تکنولوژیکی ، نفت ، گاز و تولید انرژی تقسیم می شود. این امر معادل با 11% ارزش افزوده ی ناخالص 27 کشور اروپایی است.بنابراین به طرز معنا داری اقتصاد اروپا ناشی از فعالیت های نوآورانه ی مبتنی بر فیزیک است.سهم فعالیت های پرقدرت و تولیدی مبتنی بر فیزیک 13% کل مشاغل اروپا معادل با 15.4 میلیون نفر از کل مشاغل اروپا را در بر می گیرد.

چین (2007) نزدیک به 45% ، 27کشور اروپایی (2008)نزدیک به 35% ، کانادا (2010) نزدیک 40% ، سنگاپور(2007) حدود 30% و آمریکا(2010) نزدیک به 30 درصد از تولیدات کالاهای خود را از قبل فعالیت مبتنی بر فیزیک به کشورهای دیگر صادر نموده اند.به همین دلیل توجه به آموزش فیزیک در خط اول نشانگان آموزشی این کشورهاست. جامعه ی فیزیکی انگلستان به تنهایی 45000 نفر از پژوهشگران عرصه های مختلف فیزیک را سازماندهی و رهبری می کند. از نگاه این جامعه ، فیزیک ستون فقرات اصلی اقتصاد اروپاست. 3.9 میلیون شغل از مشاغل انگلستان قادر هستند 220 بیلیون پوند به اقتصاد انگلستان کمک کنند.فقط در سال 2009 معادل با 100 بیلیون پوند صادرات مبتنی بر فیزیک داشته اند.به غیر از تدریس ، نزدیک به 78 گروه از مشاغل مبتنی بر فیزیک در این سند گزارش شده اند و مورد بررسی قرار گرفته اند. این مشاغل همگی با انجمن های تخصصی فیزیک کشور خود و جامعه ی فیزیک اروپا به نحوی ارتباط دارند. برخی از این مشاغل عبارتنداز تعمیر تجهیزات الکتریکی ، گسترش فعالیت های رادیویی , حمل و نقل فضایی ، ساخت کشتی و سازه های دریایی و...

بدیهی است که تمامی این 15 میلیون نفر شاغل مبتنی بر مهارت های فیزیک در اروپا و بسیاری دیگر از مردمانی که در کشورهای دیگر این گزارش تعداد آنها ذکر نشده اند ، فیزیک و آموزش های مهارتی آن را تجربه کرده اند و نقشی معادل یک نیروی کار متخصص و مطمئن را در صنایع این کشورها دنبال می کنند. خبرگزاری ایسنا در گزارشی دیگر به موارد مشابهی از نقش فیزیک در انگلستان اشاره کرده است [4]. بنابراین شواهد متنوعی از نقش اقتصاد فیزیک دیده می شود. اقتصاد فیزیک هم بدون آموزش فیزیک رخ نمی دهد.

از نظر تدریس و دستمزد نیز به عنوان مثال جامعه ی فیزیکدانان آمریکا در خبرنامه ی اکتبر 2010 خود وضعیت دستمزد تدریس دبیرستان و متخصصین فیزیک را طی سالهای 2008-2009 به صورت زیر عنوان کرده است:

  • دستمزد تدریس دبیرستان 32867 دلار
  • آغاز دستمزد کارشناسی فیزیک از 45000 دلار
  • آغاز دستمزد کارشناسی ارشد فیزیک از 60000 دلار
  • آغاز دستمزد دکتری فیزیک از 80000 دلار

این وضعیت پرداخت در شرایطی در حال رخ دادن است که مقدار میانگین حقوق یک فرد خدمتگزار منزل از 2005-2014 در محدوده ی 50-60 هزار دلار بوده است[5]. یعنی تدریس فیزیک در کشور آمریکا کار پولساز و انتفاعی نیست! بلکه بنظر می رسد آنها علم را برای تولید صنعتی و مهارتی به خدمت گرفته اند. آمریکا در صدر لیست مهاجرت دانشجویان جهان است. البته همان طور که در خبرنامه آمده است بسته به شرایط و امکانات سطح کار و مدرسه و دانشگاه و تبحر و تسلط فرد ، اعداد متفاوت خواهند بود. هر چند ما برای جلوگیری از طولانی شدن مطلب ، کار آماری در تمام این کشورها برای مقایسه ی حقوق و دستمزد نکردیم ولی شاید بتوان گفت که تنوع مشاغل و فرصت های اشتغال (78 گروه صنعتی مبتنی بر فیزیک) باعث رشد صنعت و اقتصاد در این کشورها بوده است نه لزوما مبلغ دستمزد فیزیکدانان! همان چیزی که در گزارش اروپا نیز امده است.

آیا مهندسی انتفاع زیرساخت آموزش فیزیک ایران شده است؟

از زمان دارالفنون امیر کبیر تا کنون معلمان بسیار دلسوز و از جان گذشته ای مانند استاد احمد آرام ، نوروزخانی ، وثاقی و .... وارد جریان آموزش فیزیک و علوم ساینس ایران شدند و کارهای ارزشمند مهارتی آنها تا نسل های کنونی دستور کار کنفرانس های آموزش فیزیک و آزمایشگاه بود و حتی هم اکنون بسیاری از معلمان و استادان دانشگاهی در تلاش برای انجام کارهای مهارتی در دانشجویان خود هستند. همه ی اینها خواست شخصی و سلیقه ای آنها بود نه دستور سازمانی ! دستوری نداشتیم که معلم فیزیک را ملزم به کار مهارتی کند. اکثرا جزوه را می گفتند و آزمون می گرفتند. اگر کسی دوست داشت و بلد بود ، خودش و فراگیران را به کار مهارتی وا میداشت.

الگوهای مهارتی (مانند فعالیت های آزمایشگاهی ) همواره با فرد می مانند و تا سالیان سال نقش های تکمیلی شخصیت فرد را حمایت می کنند و در موقعیت های گوناگون اجتماعی و اقتصادی به فرد آموزش دیده کمک می کنند. مثلا به او می آموزند که برای بررسی نشت برق در خانه چه کند یا میزان آلودگی صوتی را چگونه نشان دهد.

به تدریج این جریان جزوه و سوال امتحانی و آزمون جدی تر از مهارت ها شد زیرا کم هزینه و کم دردسرتر بود و زحمت پیگیری کمتری نیاز داشت. کافی بود روی کاغذ چند سوال جواب داده شود. مدیران بالا دستی ، این مدل کار را راحت تر می توانستند بفهمند و به مردم و مسئولین گزارش کنند. ولی الگوهای آزمونی ، انتفاعی و ناپایدارند مثل آزمون های پایان سال و کنکور. فرد و تمام دانش محفوظاتی او ، فقط در یک نصف روز فعال هستند و بعد به کنار گذاشته می شوند و معمولا مهارت تست زنی را می آموزند! آیا شما تابحال از برگه ی سوالات امتحانی کنکورفیزیک خود برای حل یکی از مشکلات زندگی و صنعت استفاده کرده اید؟ اما ممکن است برای جابجا کردن یخچال منزل یا کپسول گاز 60 کیلوگرمی از یک مهارت آزمایشگاهی که آموخته اید کمک بگیرید یا برای آن یک ابزار صنعتی بسازید. الگوهای آزمونی هیچ حمایتی از زندگی فرد نخواهند داشت و فقط برای یک تعیین سرنوشت سیستماتیک داوطلب آموزش تعریف شده اند بنابراین به شدت انتفاعی هستند. چرا؟ زیرا در تفکر مهندسی ورودیINPUT و خروجی OUTPUT مهم است و نحوه ی فرآیند چندان مهم نیست. درصدها مهم هستند. هر چه راندمان بهتر ، انتفاع بیشتراست.

به همین دلیل آموزش فیزیک کشور ما را تحصیل کرده های مهندسی بهتر و بیشتر از آموزش دیدگان فیزیک مدیریت می کنند. چون ذهن دانش آموزان برای آنها مثل یک ماشین یا ربات است که باید به معماهای طراح سوال جواب دهد. از هر راهی ؟ مهم نیست ، مهم جواب آزمون است. در بهترین شرایط یک کنترل کیفیت آماری با تکنولوژی روز بعمل می آید که نتایج آزمونی چگونه است؟ مقایسه ی فرد در سطح خودش با رقبای کلاسی ، مدرسه ای ، شهری و کشوری! وضعیت فرد بر روی یک منحنی با تمام جزییات آماری نشان داده می شود. برگزار کننده در صورت استفاده کردن یا نکردن فراگیران سود انتفاعی خودش را می برد و معمولا به چیزی متعهد نیست زیرا مسئولیت او برگزاری و تعیین رتبه و در نهایت مشخص کردن امتیاز فرد است.

مبلغ انتفاع را نیز قبلا دریافت کرده است. پس کار تمام است. بیشتر تحصیل کرده های مهندسی یا کنکوری هایی که در رشته ی خود نتوانسته اند کار مناسبی پیدا کنند یا بمانند، فکر کرده اند که در تدریس فیزیک موفق هستند و با جذب و تعریف آموزش های مبتنی بر آزمون ها ، خیلی موفق و منتفع بوده اند ولی ضربه ای که به آموزش زده اند منجر به ظهور تحصیل کرده های بی مهارت شده است. قیف آموزش فیزیک در ایران فقط به سمت تدریس کنکور گشاد است و در زمینه های دیگر مهارت و برنامه ای ندارد. برای کسی که می خواهد تست بزند ، اره کردن یک چوب یا مهارت های بدنی چه ارزشی دارد؟ در شرایط طبیعی وجود تنوع شغل و وجود مهارت در افراد جامعه از ترافیک تمرکز افراد در بخش تدریس می کاهد و آنها را به حوزه هایی که در آن صلاحیت دارند هدایت می کند.

در حالی که در ایران ، افراد به راحتی با تخصص های غیر آموزش فیزیک به خود جرات می دهند فیزیک درس بدهند و کلاس های کنکور و غیره را مدیریت کنند. افراد انتفاعی می توانند جوری به شما آموزش دهند که بدون این که با کمک فیزیک مساله را حل کنید با یک داستان شاهد ، مساله را ضربه فنی کنید. این صلاحیت حرفه ای را چه کسی به این افراد اعطا کرده است؟ به کدامین مجوز آموزشی ، فردی از رشته های غیر آموزش فیزیک توانسته است آموزش دهنده ی فیزیک باشد؟ این امر علاوه بر آسیب زدن به حیثیت شغلی و حرفه ای معلمان فیزیک ، منجر به دلسرد شدن آموزش یافتگان فیزیک می شود. زیرا کاری که آنها با مشقت آموخته اند و آموزش می دهند و مبتنی بر مهارت هاست ، دیگران به راحتی با حذف مهارت ها در آن دخالت و اظهار نظر می کنند و انواع کج فهمی های آموزشی در قالب مهندسی معکوس و مانند آن را در ذهن دانش آموزان نهادینه می کنند. مهندسی معکوس فقط یک تکنیک است نه استراتژی یادگیری ! مهندسی معکوس برای اقتصاد و صنعت یک کشور عمر چندانی ندارد.

نمی توان باور کرد که کشوری با مهندسی معکوس موشک بسازد ولی خودروی ملی آن کلا وارداتی باشد و برای آلودگی هوای ناشی از بنزین منتظر باد و باران باشد. در شرایطی که خود نظام مهندسی و پزشکان و اصناف اجازه ی فعالیت افراد غیر را در شغل خویش نمی دهند ، آموزش فیزیک ایران دستخوش جولان دادن مهندسینی شده است که با دور زدن فرایندهای مهارتی ، تعداد فرمول را ملاک یادگیری مفهومی می دانند. ظهور فرمالیسم فیزیک ، آبشخور انتفاع تدریس مهندسی از فیزیک است. هزاران فرمول کتاب های تست را همین فرمالیسم فیزیک دامن زده است. این آفت از نبود سازوکار قانونی نظارت های تخصصی اتحادیه معلمان فیزیک و نظام ارزشیابی فعالیت های حرفه ای معلمان ایجاد شده است. مهندسی که در رشته ی شغلی و تخصصی خود نتوانسته جذب شود ، چگونه در آموزش فیزیک صاحب نظر است؟

چرا بسترهای مهارتی آموزش فیزیک اقتصادی و پایدار هستند؟

اما در ساختار آموزش فیزیک مبتنی بر فلسفه ی تعلیم و تربیت ، تمامی دانش و مهارت فرد واکاوی و آموزش داده می شود و به آن مهارت هایی که کسب کرده یا باید کسب کند در جامعه توجه شده است. دیگر فراگیر ربات یا ماشین نیست که به او کد بدهید و اجرا کند. باید خودش این مهارت را در ذهن و اندیشه ی خویش بسازد. در آموزش فیزیک مبتنی بر فلسفه ی تعلیم و تربیت ، نحوه ی فرایند یادگیری و جهان بینی و تفکر فرد و نیازهای جامعه به شدت مورد توجه است و از تکنیک های عددسازی در منحنی ها برای موجه جلوه دادن نتایج اندازه گیری تا اغماض عمدی گزارش های علمی به عنوان اخلاق حرفه ای فراگیر مورد توجه و نقادی قرار می گیرد.در هنگام نوشتن یک گزارش علمی ، استدلال علمی فرد همان مقدار مهم است که خطاهای آزمایش لاپوشانی شده اند حتی اگر برنده ی جایزه ی نوبل باشد[6]. در آموزش فیزیک مبتنی بر فلسفه ی تعلیم و تربیت ، همواره تیغ تیز آموزش فیزیک در دست پرسشگری علمی است نه طراحی معماهای درسی! هدف از آموزش فیزیک استاندارد ساختن و تربیت کردن شهروند مهارت دار است که دارای هوش تحلیلی و انتقادی باشد و بتواند در تلاطم آشوب های جامعه ، مسیر خود و وابستگان خودش را درست و براساس صلاحیت جامعه انتخاب کند و به زحمت دیگران نیافزاید.

در ارایه ی گزارش های فعالیت های خود و حفظ محیط زیست و جانداران مسئولیت پذیر باشد. حتی اگر در آزمون ها موفق بشود یا نشود باید دارای مهارت گفتگو و تحمل نقد باشد تا بتواند شغلی را تصاحب کند. مهارت ها توسط آزمون ها فراهم نمی شوند. مهارت ها توسط آموزش فیزیک استاندارد و اصولی که کاری به آزمون های متداول ندارد پیش می روند. مهارت باز و بسته کردن یک پیچ به روش علمی تا جداسازی یک الکترون ازاتم همگی از سرفصل های آموزش فیزیک استاندارد است. مهارت های شناخت متغیرهای اصلی مساله ، فرضیه سازی با متغیر ها ، کار با اعداد واقعی ، تعلیق قضاوت و.... در آزمون ها مشخص نمی شود. این مهارت ها را فرد باید در حین چالش با واقعیت های متداول و فلسفه ی خود بدست آورد. ما با آموزش کنکور و آموزش های انتفاعی ، این مهارت ها را حذف کرده و دور می زنیم و فکر می کنیم چون زودتر از بقیه به خط پایان رسیده ایم پس برنده ایم! اقتصاد مبتنی بر آموزش فیزیک یک اقتصاد مهارتی است نه انتفاعی. بر همین اساس است که صداقت و درستی نتایج یک برگه ی گزارش اندازه گیری آلودگی یا نقص یک محصول گاه میلیاردها تومان ارزش اقتصادی دارد!

فلسفه ی آموزش فیزیک انتفاعی چیست؟

نگاهی به برنامه ی رسمی تلویزیون ، سازمان سنجش ، مدارس و دانشگاه ها نشان می دهد که الگوهای ناپایدار لحظه ای مثل آزمون ها خیلی بیشتر از فعالیت های مهارتی در دستور کار اقتصاد آموزش فیزیک ایران قرار دارند و علت این موضوع را شاید بتوان در یکبار مصرف بودن چنین قضاوت های شناسایی کرد. آموزش های آزمونی ، به سرعت انتفاع خود را به سازمان مربوطه برمی گردانند و تعهدی برای سازمان مربوطه ایجاد نمی کنند. در کشور ما ترجیح داده می شود که فراگیران در رقابت های حذفی کوتاه مدت فعالانه شرکت داده شوند و حذف شوند یا بمانند و رقابت های تکمیلی بلند مدت در افق آموزش فیزیک عملا دیده نمی شود زیرا سازمان آموزش دهنده را به فراگیران متعهد می کند. فرد باید چیزی بیاموزد که برایش مفید باشد. لذا هر چیزی را نمی توان به او آموخت و باید پژوهش کرد ! نمی توان کتاب فیزیک درسی ملی چاپ کرد و ظرف دو هفته با ارایه ی دو فصل از آن تاییدیه گرفت. اما در آموزش انتفاعی مبتنی بر آزمون ، از هر راهی که فرد را بتواند از آزمون نسبتا موفق عبور دهد کفایت می کند! اصلا برنامه و تدارکات نمی خواهد و صرف این که عده ای تایید کنند برای اجرا کفایت می کند.

ما برنامه ای در کشور نداریم که بگوییم آنهایی که فیزیک کنکور را طی نکردند حالا فیزیک به چه دردشان می خورد؟ اما در عوض 950 موسسه ی رسمی و غیر رسمی فقط در تهران داریم که به شما می گویند چگونه در آزمون ها شرکت کنید و فیزیک کنکور را طی کنید![7].انگار آموزش فیزیک دبیرستان و دانشگاه جوری طراحی شده است که فراگیران فقط کنکور بدهند و دیگر هیچ مهارتی به دردشان نخورد. جالب تر قصه در این است که برای آموزش دیده های فیزیک هم غیر از تدریس دوباره ی سرفصل ها یی که خوانده اند ، شغل دیگری در جامعه و صنعت تعریف نشده است! گردش مالی سرسام آور آموزشگاه های علمی و آزاد شاهدی بر این مدعاست:

"طبق برآوردي که در تهران صورت گرفته 150 ميليون نفر ساعت از آموزشگاه هاي آزاد استفاده مي کنند اعم از کلاس کنکور ، جبراني زبان و ... که گردش مالي آموزشگاه هاي مجاز در اين زمينه حدود 300 ميليارد تومان است و در مجموع با آموزشگاه هاي غير مجاز اين رقم به 500 ميليارد تومان در سال مي رسد که از اين مقدار آموزشگاه هاي مجاز 5 درصد را به عنوان عوارض به حساب درآمدهاي عمومي دولت واريز مي کنند [8] . خوب است بدانیم که براساس آمار کمیسیون آموزش مجلس در سال 1393 گردش مالی موسسات آموزشی و کنکور در کشور از مرتبه ی 7 هزار میلیارد تومان در سال است که با بودجه ی 11 هزار میلیاردی خود وزارتخانه ی آموزش و پرورش قابل مقایسه است [ 9].

آمار دم دستی جمعیت آموزشی ایران

خوشبختانه سال گذشته 130میلیون نفر ساعت در بخش دولتی و 141میلیون نفر ساعت در بخش غیر دولتی آموزش مهارت کسب کردند[10]. از این قبیل آمارها نشان می دهد که اوضاع چندان بد نیست و بخش های درگیر جامعه بیکار نیستند و تلاش خود را انجام می دهند ولی هنوز به یک نقشه ی جامع نرسیده ایم. اسنادی مثل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هنوز درگیر دستور کارهای عقیدتی هستند نه اجرایی. خوب است مجموعه ای امارهای مختلف وضعیت آموزشی کشور را در یک نگاه دم دستی بررسی کنیم تا ظرفیت های علمی فیزیک را در کشور بتوانیم تجسم کنیم.

  • تعداد دانش آموز     12.2 میلیون نفر
  • دانش آموز ابتدایی     6850000 نفر
  • دانش آموز راهنمایی    2212000 نفر
  • دانش آموز متوسطه    3270000 نفر
  • دانشجو    4.7 میلیون نفر
  • تعداد انجمن های علمی     348
  • تعداد مراكز رشد علم و فناوري    156
  • تعداد قطب علمي    154
  • تعداد پژوهشگاه‌ها    34
  • موسسه پژوهشي دولتي و غيردولتي    766
  • تعداد پارك‌هاي علم و فناوري    36
  • تعداد نشریات علمی - پژوهشی    1109
  • دانشگاه ها و موسسات  آموزش عالی    2276
  • تعداد معلم ابتدایی    358000
  • تعداد معلم راهنمایی    232000
  • تعداد معلم متوسطه    307000
  • تعداد پژوهش سرا    500
  • تعداد ناشران کمک آموزشی     110 (فعال 15)
  • ناشران دانشگاهی    420
  • تعداد متوسط کنفرانس های علمی در سال    122
  • تعداد رصدخانه ها    14
  • تعداد موزه های علم و فناوری    2
  • نورم درصد دانشجویان علوم پایه سال 89    7.2 درصد کل
  • نورم دانشجویان فییزیک در سال 89    13 درصد علوم پایه
  • نورم دانشجویان فییزیک در سال 89    0094/0 کل

جدول یک – آمار دم دستی وضعیت آموزشی کشور( این امار از سایت های نسبتا معتبر خبری مختلف جمع شده اند و اعداد آنها قطعی و رسمی وزارتخانه ها نیست). [11]و[12] و[13]

با همین آمار دم دستی امتیازات متعددی در فیزیک آموختگان ایران موجود است . با فرض نورم سال 1389 هم اکنون باید حدود 44000 نفر فیزیک خوانده داشته باشیم. کاری که طبق گزارش اتحادیه ی اروپا ، جامعه ی فیزیک انگلستان توانسته اند بکنند این است که این ظرفیت را در بخش مهارتی جامعه فعال کرده اند و برای آنها به غیر از تدریس فیزیک ، شغل مبتنی بر فیزیک ایجاد کرده اند.

چرخه های اقتصادی آموزش فیزیک در ایران

انواع سرمایه گذاری های آموزش فیزیک ایران را در نظر بگیرید[14]. از نگارش کتاب درسی تا ساخت رصد خانه همگی جزو سرمایه های پنهان و آشکار آموزش فیزیک هستند. برخی از این سرمایه گذاری ها بیشتر از بقیه در چرخه های اقتصادی آموزش فیزیک ایران به چشم می خورند . برای مدیریت مطلب آنها را در 7 گروه دسته بندی کرده ایم. اگر بسترهای اقتصادی آموزش فیزیک را شناسایی کرده و دسته بندی کنیم موارد زیر در آن به چشم می خورند :

  •     چرخه های اقتصادی آزمون محور A( ارزیابی ماهانه ؛ تیزهوشان ؛ کنکور ؛ المپیاد ؛ دانشگاهی ، تحصیلات تکمیلی ، تقویتی ، ارتقاء معدل)
  •     چرخه های اقتصادی آزمایش محورE( آزمایش های علوم ، آزمایش های کتب درسی ، شوی فیزیک ، مسابقات آزمایشگاهی ، پروژه های ساخت ، آزمایش های دستوردار درسی ، خرید و فروش وسایل آزمایشگاهی ، طراحی آزمایش های نو ، خرید و فروش کیت های آزمایشگاهی )
  •     چرخه های اقتصادی کتاب محور B( کتاب درسی ، کتاب کمک آموزشی ، تست و نکته در همه ی پایه ها تا دکتری ، حل المسایل ، نمونه سوال امتحانی ، راهنمای معلم )
  •     چرخه های اقتصادی همایش محور C( کنفرانس ها ، همایش ها ، کارگاه آموزشی ، سمینارها ، جشنواره ها)
  •     چرخه های اقتصادی مکان محور L( موزه های علم و فناوری ، موزه های موضوعی  ، پژوهش سراها ، آزمایشگاه ها ، مراکز تحقیقاتی داخلی و بین المللی، کتابخانه های تخصصی ، اردوگاه های علمی ، رصدخانه ها ، پارک علم و فناوری )
  •     چرخه های اقتصادی آی تی محورI( دی وی دی های منابع آموزشی ؛ نرم افزارها ؛ سایت ها ، مشاوره و تدریس های آنلاین و فیلم های تدریس یا آموزش موضوعی ، درس های اینترنتی ، مجلات و نشریه ها ، پوسترها)
  •     چرخه های اقتصادی تدریس محور T( رسمی موظف ، خصوصی ، نیمه گروهی ، کنکور ، فوق برنامه )

 

321214 mohamadivand

 

شکل یک – سه چرخه ی اقتصادی مکمل در اقتصاد آموزش فیزیک ایران همواره فعال هستند. این سه چرخه همدیگر را درون یک سازمان تعقیب می کنند اما تاثیری در بخش صنعت نمی آفرینند چون درون سازمانی هستند.

خبر بد این است که بنظر می رسد چرخه های مبتنی بر کتاب ، تدریس و آزمون در اقتصاد آموزش فیزیک ایران بسیار افراطی فعال هستند( شکل یک ) . فعال بودن صدها آموزشگاه کنکور ، دهها ناشر کمک آموزشی و هزاران آموزش دهنده ی کنکور غیر معلم در مناطق مختلف کشور شاهدی بر این ادعاست. یکی از دلایلی که باعث جفت شدن این سه چرخه شده است گردش مالی راحت و سهل الوصولی است که بر اثر همکاری این سه چرخه در درون سازمان ایجاد می شود. کافی است مشتری نیاز داشته باشد که در آزمونی قبول شود ( که همواره این نیاز هست !) نیاز به مدرسی دارد که (نمونه سوالات آزمون را ) تدریس کند و مولفی که برایش (همه ی نکات و روش های حل سوالات آزمون را ) به صورت کتاب بنویسد. مهارت های صنعتی و اقتصادی هم که حذف شدند! این مهارت ها ، اقتصاد بیرون سازمانی را به گردش در می آوردند و در آن فرصت های شغلی می آفریدند. بیشتر آنها حالا حذف می شوند مهندسی آموزش فیزیک با حذف مهارت ها ، از سایر چرخه ها به عنوان خستگی درکن و زنگ تفریح فراگیر استفاده می کند تا فراگیر علم خسته و بی حوصله نشود! بر اساس دیدگاه مهندسی آموزش فیزیک ، سایر چرخه های آزمایش و مکان و همایش مستقل از یکدیگر هستند و لزوما از هم تبعیت نمی کنند و در ضمن بسیار زمانبر هستند.

نمی توان آزمون بدون کتاب و کتاب بدون معلم و معلم بدون آزمون تعریف کرد. اما می توان همایش بدون آزمایش و موزه و رصدخانه تعریف کرد. این وضعیت حتی دامن خود کنفرانس آموزش فیزیک را هم در سال های اخیر گرفته است . بنابراین رابطه ی بین سه چرخه ی تدریس ، کتاب و آزمون ضربی است و هر کدام صفر شوند اثر چرخه را تقریبا صفر می کنند. یعنی به صورت A×B×T×I عمل می کنند. معلم باید چیزی برای گفتن و ابزاری برای سنجیدن درس خود داشته باشد. با کمک تکنولوژی اطلاعاتی و آی تی می توان این امر را در دست گرفت مانند کلاس های هوشمند . از نگاه رایج مهندسی در آموزش فیزیک سایر چرخه های همایش و آزمایش و مکان جمعی هستند و اگر هم نبودند ظاهرا اتفاق خاصی نمی افتد! یعنی بیشتر به صورتI ×( E+L+C) رفتار می کنند. اگر به سمت و سوی کم رنگ شدن E-L-C برویم چرخش مالی کنونی آموزش فیزیک به سمت انتفاع فردی و سازمانی پیش خواهد رفت و اقتصادی برای ما نخواهد ساخت. در حقیقت در آن بدهکاری مهارتی عمدا حذف شده است. مهارت ها شکل نمی گیرند و در جامعه همچنان آزمون ها انتفاع دارند.

پیش بینی می کنیم که اگر ، بستر E-L-C را در کنکور و سوالات و تدریس ها به صورت فراگیر ( و نه فقط با تعدادی از معلم ها ) فعال کنیم ، به تدریج جریان های مهارتی نیز در صدر دستور کار آموزش فیزیک قرار می گیرند و آزمون ها و تدریس و کتاب نیز از دستورهای مهارتی تبعیت می کنند.

نتیجه گیری

علیرغم تلاش بسیاری از فرهیختگان علم در طول یکصد سال پیش تاکنون ، بازار آموزش انتفاع از آزمون ها بیشتر از اقتصاد مهارتی در ایران گرم است. آموزش دهندگان ترجیح داده اند که کار دم دستی و راحت نگارش سوال و آزمون را به جای کار پرزحمت مهارتی فیزیک دنبال کنند. آموزش فیزیک ایران چندین دهه است که در چرخه ی انتفاع افراد یا سازمان ها می چرخد و به دلیل درآمدزایی خوبی که دارد ، محل مناسبی برای تحصیل کرده های مهندسی نیز هست. خود این افراد مهارتی نداشتند که در جامعه جذب شوند! سازوکاری برای مدیریت این افراد تعریف نشده است و با دخالت شغلی در کار معلمی ، از طریق دامن زدن به حذف مهارت ها در اموزش فیزیک و تاکید بر فرمالیسم فیزیک ، موجی از هیجان علم در قالب کنکور را به صورت کاذب در جامعه آفریده اند و سالها از کنار آن انتفاع می برند.

در آموزش فیزیک ایران دور زدن مهارت ها و حذف آنها مانع از توسعه ی اقتصاد مبتنی بر فیزیک در جامعه شده است زیرا هدف از آموزش فیزیک در تمام سطوح ، کنکور بوده نه اقتصاد و صنعت جامعه. اگر چه هم اکنون آموزش فیزیک انتفاعی بیشترین گردش مالی را در کشور دارد ولی پیشنهاد می شود که با تعریف و طراحی سوالات کنکورها و آزمون ها بر اساس فعالیت های مهارتی ، ترغیب اهالی سیستم یادگیری کشور را برای یادگیری صنعتی بیشتر کرد. تربیت متخصصین آموزش علوم باید در صدر جایگزینی سیستم مهندسین مدرس قرار گیرد و برنامه های ارتباط با صنعت دستور آموزش باشد .

مراجع

تذکر : در نگارش این مقاله از سایت های مختلفی آمارها اخذ شده اند. نظر به این که این آمار رسمی و قطعی وزارتخانه ها نیستند و در خبرنامه های آنها به صراحت درج نشده اند فقط یک تخمین دم دستی برای خواننده باید تلقی شوند .

[1] به سایت بانک مرکزی ایران ، بخش حساب های ملی مراجعه نمایید.

http://www.cbi.ir/simplelist/2054.aspx

[2] http://www7.irna.ir/fa/News/81672936

]3] European Physical Society, The importance of physics to the economies of Europe, Executive summary of an analysis prepared by Cebr - Centre for Economics and Business Research for the European Physical Society, January, 2013

[4] http://www.isna.ir/news/91073019449

]5] http://www.deptofnumbers.com/income/us

[6] ریگدن ؛ جان ، سرویراستار متن انگلیسی ، دانشنامه ی فیزیک ، مرکز تحصیلات تکمیلی در علم پایه زنجان و بنیاد دانشنامه ی بزرگ فارسی تهران ،جلد 1 ، بهار، (1381) ، نگاه کنید به مبحث اخلاق ، ص 125 .( ابوکاظمی ؛ محمد ابراهیم ، سرویراستار برگردان فارسی) توضیح اینکه آزمایش میلیکان حایز رتبه ی جایزه ی نوبل هم شده بود.

[7]http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931007000433

[5]http://shaparakdaily.ir/shaparak/News.aspx?NID=77035

مصاحبه ی بالا توسط آقای اسفندیار چهاربند مدیر کل آموزش و پرورش تهران صورت گرفته و در سایت های مختلف درج شده است.

[9] http://www.parsine.com/fa/news/221704/

[10] http://iraneconomist.com/fa/news/109363

[11] http://www.hamshahrionline.ir/details/305191

[12]http://www1.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100854649885

[13]http://www1.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100892925270

[14] بخش هایی از این تقسیم بندی از کتاب ردیش اخذ شده است:

[14] Redish; E. F., Teaching Physics with the Physics Suite, John Weily & Sons Inc., Vol. 1, (2003).

چهارشنبه, 20 مرداد 1395 23:32

پروتکل ایمنی و استاندارد سازی

 

DSC02477 mohamadivand

 

پروتکل استاندارد سازی

و ایمنی آزمایش های فیزیک در ایران

نگارش و تدوین نهایی طرح :

مرتضی محمدی وند خوشخو (اردیبهشت 1395)

 

 

بنام خدا

 

به : همه ی دبیران فیزیکی که قصد ارایه ی آزمایش در کنفرانس مشهد یا برنامه های آتی کلاسی خود را دارند!

موضوع : الزام به رعایت پروتکل استاندارد سازی و ایمنی آزمایش های فیزیک در ایران

 

با سلام:

نظر به روی دادن حوادث مختلف در حین تدریس برای دانش آموزان و هنگام انجام آزمایش های علوم برای معلمان در سال های اخیر  و جلوگیری از ظهور و بروز فجایع انسانی و زیست محیطی که در قالب یک فعالیت آزمایشگاهی شکل می گیرد ، پروتکل ( قرارداد) استاندارد سازی و ایمنی آزمایش های فیزیک در ایران در قالب 7 شاخص به شکل زیر تدوین شده و مطرح می گردد. از همه ی دبیران علوم ( فیزیک ، شیمی ، زیست ، علوم تربیتی ، رابطین جشنواره ها ، دبیران فنی و حرفه ای ها ، مربیان کار دانش  ، پژوهشگران علوم تجربی و فعالان عرصه ی آزمایشگاه ، استادان دانشگاهی و نویسندگان کتب درسی و کمک آموزشی ) که به هر دلیلی قصد آموزش فعالیت های علمی و آزمایشگاهی دارند اکیدا تمنا داریم که با لحاظ کردن شاخص های استاندارد سازی و ایمنی هفت گانه ی این پروتکل ، ضمن کاهش حوادث ، مدیریت و برنامه ریزی برای کنار گذاشتن آزمایش های پرخطر و جایگزینی آزمایش های بهتر و کم خطر تر را در دست بگیرند. اعمال جدول ارزیابی پروتکل مانند یک لیبل مواد غذایی و ارزش کیفی باید هم در کتب درسی و هم در نمایشگاه ها و هم در کنفرانس ها و مقالات لحاظ و به تدریج و قدم به قدم به سمت ایمن سازی محیط اموزشی خود پیش برویم.

مقدمه :

مهم نیست که سالانه یا در طول دوران تدریس و خدمت خود چند آزمایش انجام می دهیم و برای چه کسانی ، این مهم است که آیا این آزمایش ها استاندارد هستند ؟ آیا فقط برای تفریح و سرگرمی و تخریب محیط زیست ارایه می شوند؟ آیا امنیت خود معلم و مخاطبان او لحاظ شده است؟ در صورت بروز حادثه ، چه کسی باید پاسخگو باشد؟

 

فلسفه ی اعمال این پروتکل بر آزمایش های علوم :

اهمیت این پروتکل در چیست و چه ضرورتی دارد که همه ی معلمان علوم آن را رعایت کنند؟

  • این پروتکل برای تحقق امنیت خود معلم و دانش آموزان ، حفظ محیط زیست ( آب ، خاک و هوا) و بالا بردن سطح کیفی آزمایش ها تدوین شده است تا از ظهور حوادثی مانند تشریح خرگوش زنده در همدان، آسیب به دانش آموز در دزفول ، ضربه به چشمان دانش آموز در تهران ، آتش گرفتن فضای سبز دانشگاه لرستان در پایان مراسم اختتامیه کنفرانس آموزش فیزیک 94 و..... جلوگیری شود!
  • قوانینی در آموزش و پرورش نداریم تا در صورت آسیب دیدن معلم یا دانش آموزان و حتی حادثه ی فوت بتواند مصونیت قضایی برای آنها فراهم آورد و دیه مربوطه را بپردازد.
  • بیمه ی عمر معلمان کمتر از 5 میلیون تومان است در حالی که دیه کاملبا هزینه های اضافیبیش از 280 میلیون تومان تعریف شده است. ریسک خطر برای خود معلم بسیار بیشتر از بیمه ای است که تحت قرارداد آن خدمت می کند!!!
  • این که تاکنون خطری رخ نداده است به معنی آن نیست که در آینده هم خطری رخ ندهد.
  • انجام آزمایش های خطرناک و خطر آفرین در قالب شوی فیزیک و شوی علمی مدتی است که در تلویزیون و کنفرانس ها در کشور مطرح شده است. تا جایی که در برنامه های خندوانه نیز برای امنیت مردم محل انجام آزمایش سوختن فرد در اتش در یک کلیپ موسیقی را تخلیه کردند!
  • معلم ها شومن و بازیگر و شعبده باز نیستند و نباید وارد جریان آزمایش های خطرناک شوند. معلم برای اهداف علمی و آموزشی آزمایش انجام می دهد نه تفریح و سرگرمی !

اگر این پروتکل را رعایت نکنم؟ اگر اصلا آزمایش نکنم؟

  • من چه کاری به رعایت این پروتکل یا هر چیز دیگری دارم؟ درس خود را می دهم و می روم. آزمایش هم انجام نمی دهم.
  • انجام ندادن آزمایش هم مثل آزمایش های خطرناک است. اگر هیچ آزمایشی انجام ندهیم ، به تدریج مهارت ابزاری خود و دانش آموزان خود را از دست خواهیم داد و ضعیف ترین نسل مهارتی را به جامعه تحویل می دهیم. زیرا نسل بی عرضه و بی مهارت می تواند در روشن کردن یک شعله ی شمع کیک تولد خانه ای را آتش بزند یا در متر کردن یک دیوار آسیب جانی برجا بگذارد!

 

پروتکل استاندارد سازی و ایمنی آزمایش های فیزیک در ایران

الف- از این به بعد آزمایش هایی باید در محتوای برنامه ی درسی و آموزشی قرار بگیرند که 7 شاخص زیر در مورد دستور اجرای  آنها تعریف شده باشد و ارزش این شاخص ها تا حد امکان بهینه باشند. شاخص های هفت گانه عبارتند از :

  1. شاخص مرز امنیتی آزمایش
  2. شاخص کمیت های اندازه گیری آزمایش
  3. شاخص اموزشی آزمایش
  4. شاخص موضوعی آزمایش
  5. شاخص ابزاری آزمایش
  6. شاخص آلایندگی محیط زیست آزمایش
  7. شاخص ارزش های علمی و هوش هیجانی آزمایش

ب- شرح شاخص ها :

  1. شاخص مرز امنیتی آزمایش شامل دو مشخصه ی مرز(خود1- دیگران2- جانداران3 ) یا ( فراگیر4) و مشخصه ی کنترل فرایند.

1-1 مشخصه ی مرزA:

این شاخص بیان می کند که خطرات آزمایش دارای چه مرزی است. آیا مرز آن خود فرد ، دیگران یا جانداران هستند؟ یا فراگیر است و همه ی آنها را در هنگام خطر در بر می گیرد؟

2-1 مشخصه ی کنترل فرایند B:

از طرف دیگر دارای دو مشخصه ی دیگر نیز هست:

1-2-1   بسته به شرایط اجرا کنترل پذیر (B1)

2-2-1 بی دررو(B2)

این دو عملکرد ، تعیین می کنند که آیا کاربر بر روی این آزمایش کنترلی دارد یا این که از یک فرآیند بی دررو و غیر قابل کنترل تبعیت می کند؟

مثال :  آزمایش بررسی حرکت یک آونگ 10 سانتی متری و یک آونگ 10 متری!

  • شاخص امنیتی در یک آونگ 10 سانتیمتربا وزنه ی فویل الومینیمی دارای مرز بر روی خود فردA1 و در یک سیم 10 متری با وزنه ی 20 کیلوگرمی  دارای مرز فراگیرA4 است.
  • بسته به شرایط اجرا آونگ نخست عملکردی کنترل پذیرB1 و دومی عملکردی بی دررو  B2دارد.

شما هیچ کنترلی بر روی حرکت این وزنه نخواهید داشت و باید فاصله ی ایمنی مناسب جهت رویت این آونگ را داشته باشید.

شرایط بهینه امنیت آزمایش : باید به سمت مرزی کنترل پذیر برود. (A1,A2,A3,B1)

آزمایش هایی برای امنیت شما و دیگران و جانداران بی خطر یا کم خطر هستند که فراگیرو بی دررو نباشند .

 

  1. شاخص کمیت های اندازه گیری C (اسمی1 - رتبه ای2 – نسبی3)

به لحاظ آماری باید هر کمیت فیزیکی که اندازه گیری می شود از یکی از حالت های زیر تبعیت کند.

الف- اسمی : مثل اسم دوندگان ، نامیدن چند شمع رنگی . عملیات ریاضی در این روش نداریم.C1

ب- رتبه ای: با نامگذاری ما بتوانیم از کوچکتر به بزرگتر آنها را مرتب کنیم. مثل مقایسه ی درازای چند میله در اثر انبساط گرمایی. صفر این سیستم اندازه گیری قراردادی است و مطلق نیست. مثلا دمای 20 درجه ی سانتیگراد دو برابر ده درجه ی سانتیگراد همان جسم گرم نیست ولی گرمتر است. C2

ج- نسبی : هر گاه اندازه گیری ما دارای صفر مطلق باشد. مثلا جرم جسم دو کیلوگرمی دقیقا دو برابر نسبت به یک جسم کیلوگرمی جرم دارد .C3

شرایط بهینه آزمایش در این شاخص  : آزمایشی جذابیت و ارزش علمی بیشتری دارد که کمیت های اندازه گیری در آن از آمار نسبی برخوردار باشند یعنی بتوانید صفر واقعی سیستم را مشخص و بر روی آن کار آماری کنید.C3

مثال : شمارش زمان نوسان چند اهنگ کوچک و بزرگ نسبت به هم از آمار نسبی تبعیت می کند. طول نخ آونگ دو متر واقعا دو برابر آونگ یک متر است.C3

  1. شاخص آموزشی D(عمومی1- خردسال2- پیش دبستان دوره اول3- دبستان دوره دوم4- متوسطه دوره اول5- متوسطه دوره دوم6- پیش دانشگاهی7- دانشگاهی8 - تحصیلات تکمیلی9)

باید مشخص شود که این آزمایش برای کدام گروه مناسب است.

شرایط بهینه : انطباق با سطح آموزش مخاطب

مثال : حرکت آونگ بیشتر در کتاب های متوسطه دوره ی دوم و پیش دانشگاهی آمده است.(D6,D7)

  1. شاخص موضوعی ده گانهE ( مکانیک1 – گرما2- نور3 – امواج4 – الکتریسیته5- مغناطیس6-الکترومغناطیس7 – الکترونیک8 -اتمی 9و  هسته ای10)  و میان رشته ای 11

شرایط بهینه : متمرکز بودن بر یک موضوع در آموزش و میان رشته ای بودن در پژوهش بیشتر توصیه می شود.

مثال : حرکت آونگ فوکو یک موضوع علمی در کتب مکانیک است.E1

  1. شاخص ابزاری F( ابزار صنعتی1- کیت آزمایشگاهی2 – سازه های خودساختنی3)

شرایط بهینه : استفاده از ابزار صنعتی همواره در انجام آزمایش ها توصیه و تاکید شود زیرا تاییدیه و اعتبار قبلی داردF1. معمولا کیت های آزمایشگاهی کم کیفیت هستند و ابزار های دست ساز نیاز به کالیبره شدن ( تنظیمات دقیق ) در اندازه گیری دارند.

مثال : می توان از شتاب سنج های کوچک آزمایشگاهی برای اندازه گیری شتاب آونگ استفاده کرد. F2

  1. شاخص آلايندگي محیط زیستG. این شاخص در سه حالت  افزایشی 1یا کاهشی2 موادM و انرژیQ و میدانT  به (آبW- هواA -خاکS) یا خنثی3 قابل تعریف است.

شرایط بهینه : همواره باید تلاش کنیم که آزمایش ما در مورد آلودگی محیط زیست خنثی بماند. یعنی چیزی را به محیط زیست اضافه و کم نکند. G3

مثال : نخ و گلوله ی آونگ به محیط زیست خاک آلایندگی مواد می افزایند G1M. نخ پنبه ای به تدریج پوسیده و تجزیه شدن و آهن زنگ می زند. با نگهداری آنها در زیر یک ظرف شیشه ای یا سالن پوشیده می توانید دهها سال آنها را نگهداری کنیم.

  1. شاخص ارزش علمی و هوش هیجانی H(عام المنفعه1 – نوبلی2- ثبت اختراع3- مقاله پذیر4- کارگاه علمی5 - گزارش کار6-  نمایش مردمی7- سوال برانگیزپژوهش8 – اثبات درس9 - سرگرمی لذت بخش10)

شرایط بهینه : عام المنفعهH1

مثال : حرکت آونگ می تواند در تدریس مبحث انرژی نمایش داده شود.H9

protokol mohamadivand

جمعه, 15 مرداد 1395 12:54

انتقال جریان برق بدون سیم

 

soghrat1 mohamadivand

 

 

آیا انتقال برق بدون سیم خوب است ؟

 

انتقال جریان برق بدون سیم یکی از مسایلی است که از بدو آزمایش های تسلا مطرح بود. بعدا با اختراع تلفن و عملیات مخابرات بدون سیم مدتی فراموش شد و دوباره در سالهای اخیر مطرح شد. هسته ی تشکیل این فکر مربوط به تولید میدان در فضا و جمع آوری آن از فضا ست. بسیاری از منابع انرژی الکترومغناطیسی در فضا حضور دارند و خانه های ما مملو از این منابع است. تمرکز بر روی یکی از این منابع می تواند کلید معما باشد. مثلا آیا می توانیم نور روز را در شب نیز استفاده کنیم؟

به هر حال تهیه و تولید انرژی و انتقال بدون سیم آن برای دانشمندان نیز جذابیت داشته و دارد. من مدت سه چهار سال بر روی این ایده کار و تلاش کردم. چند بار با انرژی های متفاوت مواجه شدم. اخیرا سعی کردم تا با یک مدار بسیار ساده این کار را انجام دهم. این که چقدر از انرژی را توانسته ام دریافت کنم جذاب نیست ! اما این که انرژی جذب شده بدون سیم است برایم جذابیت بیشتری دارد.

پنج شنبه, 14 مرداد 1395 01:14

کارگاه رباتیک کودکان

 

SAM_4758 mohamadivand

 

کودکان ساختن و خراب کردن را مثل یک بازی دوست دارند. ساخت ربات بهانه ای برای این است تا مهارتهای کودکان در جهت تربیت  های مهارتی به کار گرفته شود نه نمره و درصد قبولی. هدف یاددهی خارج از ذهن کودکان است. قصد نداریم ربات ساز تربیت کنیم. قصد داریم به بهانه ی ربات سازی ذهن کودکان را از تخیلات دوست داشتنی اش به ساحت عمل ببریم و از او بخواهیم آن چیزی را که تخیل می کنند بسازند و ذهن خود را آزاد کنند. این سازه ها به راحتی خراب شده و دوباره توسط خودشان می توانند ساخته شوند. ساخت ربات اره برقی - ربات کاراته ای - ربات جرثقیلی - راسموس یک ( زمین پیما) - راسموس دو ( هاورکرافت) و   ..... در این دوره آموزش داده می شود. کودکان در هنگام ساختن ربات با هم دوست می شوند ، با هم دعوا می کنند. با هم تعارض پیدا می کنند و از هم حمایت می کنند. از وسایل هم برمی دارند و وسایل خود را به کسی نمی دهند. همه ی اینها همان کودکی است و ذات آنهاست. با نمره همه ی اینها خراب می شود.

 

Top